#شهادت_حضرت_زهرا_س
#اسناد_شهادت_حضرت_فاطمه_س_در_منابع_اهل_سنت
#قسمت_اول
1- «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ (صل الله علیه وسلم) فَهَجَرَتْ أبا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّیَتْ»
(صحیح البخاری، ج 3، ص 1126)
«فاطمه (س) دخت رسول خدا (صلّی الله علیه [وآله] وسلم) از ابوبکر غضبناک شد، از وی روی بگرداند و تا پایان عمر بر همین سیاق باقی ماند.»
2- «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِى بَکْرٍ و عُمَر فِى ذَلِکَ فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِىِّ (صلى الله علیه وسلم) سِتَّةَ أَشْهُرٍ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ، دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌ لَیْلاً، وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أبا بَکْرٍ وَصَلَّى عَلَیْهَا، وَکَانَ لِعَلِی مِنَ النَّاسِ وَجْهٌ حَیَاةَ فَاطِمَةَ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتِ اسْتَنْکَرَ عَلِیٌ وُجُوهَ النَّاسِ، فَالْتَمَسَ مُصَالَحَةَ أَبِى بَکْرٍ وَمُبَایَعَتَهُ، وَلَمْ یَکُنْ یُبَایِعُ تِلْکَ الأَشْهُرَ»
(صحیح مسلم، ج 5، ص 154)
«فاطمه (س) بر ابوبکر و عمر غضب کرده، با وى قهر کرد و تا پایان عمر با او سخنى نگفت. وی بعد از پیامبر اکرم (ص)، بیش از شش ماه نزیست. وقتی فاطمه (س) از دنیا برفت، شوهرش شبانه او را کفن و دفن کرد و ابوبکر را خبر نساخت و خود بر او نماز خواند. تا فاطمه زنده بود، علی (ع) در میان مردم احترام داشت اما وقتی فاطمه از دنیا برفت، علی در میان مردم احساس تنهایی و بیجایگاهی میکرد لذا با ابوبکر مصالحه و بیعت کرد. علی (ع) نیز در طول شش ماهی که فاطمه (س) زنده بود، هرگز با ابوبکر بیعت نکرد.»
این دو روایت از مهمترین و قابل اعتمادترین کتابها پس از قرآن، نزد اهل سنت، یعنی صحیحین مسلم و بخاری نقل شده است. از نقل روایات منزلت و مرتبت حضرت صدیقه طاهره (س) نزد پیامبر و پروردگار چشم می پوشیم که یقیناً همگان بر پایگاه قدسی و جایگاه یگانه سرور بانوان دو عالم واقفند اما مگر پس از رحلت خاتم انبیا چه بر تنها فرزند او رفت که سبب شد این دردانه صبور با دلی شکسته از برخی یاران پدر روی بگرداند؟
مگر چه ظلمی بر دخت پیامبرشان روا داشتند که او تا پایان زندگانی کوتاه خویش، نه تنها به بخشایش آنها تن در نداد بلکه حتی راضی به دیدار با ایشان نیز نبود؟!
در این نوشتار تلاش می کنیم تنها با اتکا به منابع روایی اهل سنت به مجموعه وقایعی بپردازیم که با سرباز زدن علی (روحی له الفداء) از بیعت با خلیفه اول آغاز و با شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پایان می یابد؛ تا شاید پاسخی برای دو سوال فوق بیابیم. مخصوصاً که در میان برادران اهل سنت و جماعت فرض است که ماجرای شهادت حضرت سیده النسا ساخته و بافته راویان شیعه است؛ همچنین برخی از شیعیان ناآگاه نیز این ماجرا را برساخته اذهان عوام شیعه بر می شمرند که هیچ سندیت تاریخی و روایی ندارد.
حالیا جهت روشن شدن جهت گیری تاریخی منابع روایی اهل سنت پیرامون وقایع این برهه مهم تاریخ صدر اسلام، برخی از اسناد موجود در منابع اهل سنت را بررسی می کنیم. اسنادی که به جهت حجم بسیار آنها و مجال اندک این مقال، مجبور به گزینش از میانشان هستیم. که برخی از این روایات عیناً در چند منبع ذکر شده که ما به ذکر یکی از اسناد مشابه اکتفا می کنیم:
1 - ابن أبی شیبه:
ابو بکر عبداللَّه بن محمد بن ابى شیبه، استاد و شیخ بخارى، در کتاب المنصف خویش میگوید:
حدثنا محمد بن بشر عن عبیدالله بن عمر عن زید بن أسلم عن أبیه أسلم «أنه حین بویع لأبی بکر بعد رسول الله (ص) کان علی والزبیر یدخلان على فاطمة بنت رسول الله (ص) فیشاورونها ویرتجعون فی أمرهم، فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج حتى دخل على فاطمة فقال: یا بنت رسول الله (ص)! والله ما من أحد أحب إلینا من أبیک، وما من أحد أحب إلینا بعد أبیک منک، وأیم الله ما ذاک بمانعی إن اجتمع هؤلاء النفر عندک، إن أمرتهم أن یحرق علیهم البیت، قال: فلما خرج عمر جاؤوها فقالت: تعلمون أن عمر قد جاءنی وقد حلف بالله لئن عدتم لیحرقن علیکم البیت وأیم الله لیمضین لما حلف علیه…»
(المصنف، ج8 ، ص 572)
«آنگاه که مردم پس از رسول الله (ص) با ابى بکر بیعت کردند، على و زبیر در خانه فاطمه به مشاوره نشسته بودند. این خبر به عمر بن خطاب رسید، او به خانه فاطمه آمد و گفت: اى دختر رسول خدا! محبوبترین انسان نزد ما، پدر تو بود و پس از وی، خود تو! اما به خدا قسم این علاقه، مانع سوزاندن این خانه و افراد جمع شده در آن نیست. این جمله را گفت و بیرون رفت. وقتى على و زبیر به خانه بازگشتند، فاطمه به على و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را و ما را بسوزاند. به خدا سوگند آنچه را که قسم خورده است، انجام مى دهد!
ااسناد شهادت حضرت فاطمه (س) در منابع اهل سنت