امام علی ( علیه السلام ) در تمامی سکنات اعمال و رفتار و گفتار خود اسوه و الگویی برتر در زمینه عدالت محوری بوده است از یک طرف سخنان امام علی ( علیه السلام ) از طرف دیگر از عمل او، مخصوصاً از طرز علمی که در دوره زعامت و حکومت خود انجام داد، معلوم می شود که عدالت به صورت یک فلسفه اجتماعی اسلامی مورد توجه مولی متقیان بوده و آن را ناموس بزرگ اسلامی تلقی می کرده و از هر چیزی بالاتر می دانسته، مبنایش بر مبنای این اصل تأسیس شده بود، ممکن نبود بخاطر هیچ منظوری و هدفی کوچک ترین انحرافی از آن پیدا کند و همین امر تنها چیزی بود که مشکلات زیادی برایش ایجاد کرد و فوق العاده در این امر تعصب و سرسختی به خرج می داد.
در باره ی تعصب امام علی ( علیه السلام ) در امر عدالت همین بس که فلسفه پذیرفتن خلافت و به هم خوردن عدالت اجتماعی و منقسم شدن مردم به دو طبقه سیر سیر و گرسنه گرسنه ذکر می کند و می فرماید: « اگر نبود که عده ای به عنوان یار و یاور به در خانه ام آمدند و بر من اتمام حجت شد، دیگر این که خداوند از دانایان روشن ضمیران عهد و پیمان گرفته که هر وقت اوضاعی پیش آید که گروهی آن قدر اموال و ثروت ها و موهبت های الهی را به خودشان اختصاص بدهند و آن قدر بخورند که از پرخوری بیمار شوند و عده ای آن قدر حقوق شان پایمال شود که مایعی برای سیر کردن شکم هم نداشته باشند، در چنین اوضاع و احوالی، این دانایان و روشن ضمیران نمی توانند بنشینند و تماشا کنند و یا حداکثر متأسف باشند. اگر چنین وظیفه ای را در حال حاضر احساس نمی کردم کنار می رفتم افسار خلافت را در دست نمی گرفتم و مانند روز اول پهلو تهی می کردم.[1]