#نکات_ادبی_تفسیر_سوره_نور_ادب_پوشش
#قسمت_سوم
#ادامه_شرح_تفصیلی
3ـ علی بن ابراهیم قمی، صاحب تفسیر روایی معروف، از حضرت امام باقر(ع) در شرح آیه مورد بحث نقل کرده است که فرمود:
«هی الثیابُ و الکحلُ و الخاتمُ و خضابُ الکفِّ و السوار. و الزینة ثلاث: زینة للناس و زینة للمحرم و زینة للزوج، فامّا زینة الناس فقد ذکرناها، و امّا زینة المحرم فموضع القلادة فما فوقها و الدُمْلَج و ما دونه و الخلخال و ما اسفل منه، و امّا زینة الزوج فالجسد کلّه؛(6)
زینت آشکار عبارت است از لباس و سرمه و حنای دست و النگو. و زینت (اساسا) سه گونه است: یک نوع زینت، برای مردم است، و نوع دیگر زینت، برای محرم است، و گونه دیگر زینت برای شوهر است. امّا زینت مردم همان است که گفتیم (لباس و سرمه و حنای دست و النگو) و زینت محرم، جای گردن بند و بالاتر آن و بازوبند و پایین آن و خلخال و پایین تر آن است، و اما زینت شوهر، عبارت از همه بدن است.»
چنان که از این روایت پیداست، قسمت نخست همان زینتهایی است که آشکار است و از این رو، از آن به عنوان زینت عمومی نام برده شده است، ولی دو قسم دیگر، یکی به محارم اختصاص دارد، چون در اندامی استفاده می شود که باید از نامحرمان پوشانده شود، و دیگری ویژه شوهر است که شامل همه بدن می شود. البته نوع دوم، با نظریه دوم نیز همخوانی دارد. با اینهمه این پرسش همچنان باقی است که آیا عنوان زینت، شامل خود اندام نیز می گردد یا نه؟ روایت بعدی که از نظر سند نیز صحیح و دارای اعتبار است، نشان می دهد که اندام نیز مصداق زینت می باشد؛ چنان که بخشی از روایت پیش نیز که زینت شوهر را بیان کرد، همین معنا را می رساند.
4ـ فضیل بن یسار گفته است از حضرت امام صادق(ع) در باره ساعدهای زن پرسیدم که آیا جزء زینتی هست که خداوند در باره آن فرموده است «و لا یبدین زینتهنّ الا لبعولتهنّ»؟ حضرت فرمود:
«نَعَمْ و ما دون الخمار من الزینة و ما دون السوارین؛(7)
آری، و (نیز) آنچه پایین (زیر؟) روسری (مقنعه) و آنچه پایین (زیر؟) دست بندهاست.»
نظر_نهایی:
از جمع بندی روایات یادشده می توان نتیجه گرفت که مصداق زینت عام است و شامل خود اندام نیز می گردد، حتی اگر خالی از زیورآلات و آرایش باشد. این معنا با اطلاق لفظ زینت در آیه مورد بحث نیز سازگاری بیشتری دارد. اینکه برخی برای محدود ساختن مصادیق آن گفته اند کلمه زینت در زیباییهای طبیعی، کمتر به کار می رود(8)، سخن واردی نیست. قرآن کریم حتی مال و فرزند را نیز زینت خوانده است.(9) کما اینکه ستارگان را زینت آسمان شمرده است.(10) البته در فقه اسلامی، در استدلال بر وجوب پوشاندن اندام زن، جز آنچه خودبه خود آشکار است، یعنی صورت و دست و پا تا مچ، دلیلهای دیگری نیز وجود دارد که حتی با فرض اختصاص زینت در آیه مورد بحث به زیورآلات، همان دلیلها در اثبات وجوب پوشش کفایت می کند، ولی با بیانی که گذشت و در جمع بندی نهایی باید گفت بانوان مسلمان باید زیباییهای خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند؛ چه اندام آنان باشد و چه زیورآلات و آرایش. البته آنچه خود به خود و به صورت طبیعی در فعالیتهای روزمره آشکار است از این حکم بیرون است. از این سو برای مردان نامحرم نیز جایز نیست به مواردی که پوشش آن بر زنان واجب است نگاه کنند حتی اگر نگاهی عادی باشد و از روی التذاذ و لذّت جویی نباشد و حتی اگر زمینه ای نیز برای گرفتار آمدن به گناه و مفسده ای در میان نباشد. این حرمت و احترامی است که اسلام برای بانوان مسلمان قایل شده است و بخشی از چارچوب روابط زن و مرد بیگانه و نامحرم را در معاشرتهای اجتماعی و نشست و برخاستهای خانوادگی و در هر محیط و زمانی، مشخص می کند و هیچ یک از آن دو، حق حرمت شکنی را ندارند، نه نسبت به خود و نه نسبت به طرف مقابل.
بدیهی است آنچه گفته شد در یک بحث تفسیری و در شرح آیات مورد نظر است و نه ارائه فتوا. از این رو و در مقام تعیین تکلیف شرعی و شناخت مرزهای حلال و حرام الهی، هر شخصی باید به نظر و فتوایی گردن نهد که برای او حجت شرعی است که نوعا نیز از مرجع جامع شرایط تقلید فرا خواهد گرفت.
* وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ.
چنان که در قسمت پیش آورده ایم «خُمُر» جمع «خِمار» آمده است و اصل ریشه آن به معنای پوشاندن می باشد. اگر به مایعات مست کننده نیز «خمر» گفته اند، از این رو است که عقل را در حال مستی می پوشاند. «خمار» در اصل به معنای هر چیزی است که در پوشاندن و ستر چیزهای دیگر به کار می رود، ولی در عرف به پوششی گفته می شد که بانوان، سر و گردن خود را با آن می پوشاندند؛ همان روسری و مقنعه. «جُیُوب» نیز لفظ
جمع است و مفرد آن «جَیْب» می باشد که به معنای سینه و قلب است و در این آیه به تناسب حکم و موضوع، به معنای سینه به کار رفته است.
مفاد فراز یادشده که دو لغت «خمر» و «جیوب» به همراه «لیضربن» که فعل امر است و «علی» که به معنای «بَرْ» است، ضرورت قرار دادن «خمار» بر گریبان و قفسه سینه را می رساند. در تفسیر کشاف در توضیح به کار بردن ریشه «ضَرْب» در موضوع پوشش می گوید:
«ضَرَبَتْ بخمارها علی جیبها کقولک ضربتُ بِیدی علی الحائطِ، اذا وضعتَها علیه؛(11)
کار بردن این تعبیر که زن خمارش را بر سینه اش زد، همانند این تعبیر رایج است که وقتی مثلاً دستت را روی دیوار می گذاری، می گویی: ضربتُ بیدی علی الحائط؛ دستم را روی دیوار گذاشتم.»
همین مفسّر ادیب در شرح آیه «فَضَرَبْنا علی آذانهم فِی الکهفِ»(12) می گوید:
«أیْ ضربنا علیها حجابا من أن تَسمع؛(13)
یعنی بر روی گوشهای آنان پرده و مانعی از شنیدن قرار دادیم.»
بنابراین آیه شریفه، زنان مسلمان را فرمان می دهد که «خمار»های خود را بر گریبان و قفسه سینه افکنند و آن را بپوشانند.
نکات ادبی سوره نور. ادب پوشش